آخه یکی به من بگه چکار کنم وقتی گریه کردم گفتند بچه ای وقتی خندیدم گفتند دیوونه ای وقتی جدی بودم گفتند مغروری وقتی شوخی کردم گفتند سنگین باش وقتی حرف زدم گفتند پر حرفی و قتی ساکت شدم گفتند عاشقی حالا که عاشق شدم میگن گناهه
بهانه برای گریه کردن زیاد است!اما امان از گریه های بی بهانه
نقاش نیستم ولی دلم برایت پر میکشد
لغت نامه ی دنیا را باید به آتش کشید ...جلوی واژه ی نبودن نوشته اند:عدم حضور شخصی یا چیزی همین!!!هه چقدر نبودن تو را ساده فرض میکنند
حرفی نیست خودم سکوتت را معنی میکنم...کاش می فهمیدی همین نگاه سردت گاهی روی زمستان را کم میکند
به من گفت گورت را گم کن ولی حالا هر روز با گریه به دنبال من است کاش آرام پیش خودش میگفت زبانم لال
به سلامتی رفیقایی که تو دریای مردونگی غرق شدن اما از رو پل نامردی رد نمی شن
ساده نیست گذشتن از کسی که گذشته ات را ساخته
زندگی آن هنگام زیباست که بدانی فکری بخاطرت در هیاهوست
اینجا تا سیاه پوش نبیننت باورشون نمیشه که چیزی رو از دست دادی
نظرات شما عزیزان: